پهره..وبلاگ فرهنگی هنری وادبی بلوچستان

گلچین اخبار بلوچستان . آخرین خبرها و مقالات

پهره..وبلاگ فرهنگی هنری وادبی بلوچستان

گلچین اخبار بلوچستان . آخرین خبرها و مقالات

زبان بلوچی

بلوچ و بلوچستان - زبان بلوچی ،

  پهره..وبلاگ فرهنگی هنری وادبی بلوچستان
زبان بلوچی
1) موقعیت زبانشناختی. بلوچی در همة اصول و کلیات، یکی از زبانهای ایرانی شمال غربی است که با زبانهای پارتی (ایرانی میانه)، کُردی نوین، تاتی، طالشی و دیگر گویشها (رجوع کنید به  مقالة مکنزی دربارة لهجه شناسی ایرانی جنوب غربی و شمال غربی) پیوندی نزدیک دارد. بررسی زیر تصویری از پیشینة بلوچی را به دست میدهد.

الف) واجشناسی. بلوچی در موارد زیر درکنار پارتی جای دارد و در تقابل با فارسی میانه: واجهای s و z و ª k * و ( h ) ª g * را از هندو اروپایی نگه داشته است. مثال:
بلوچی پارتی فارسی میانه فارسی
asin swn  hwn  آهن
n ¦ kasa ks kyh که (کوچک)
t ¦ ma ¦ za d ¦ ma ¦ za d ¦ ma ¦ da داماد
n- ¦ za n- ¦ za n- ¦ da دانستن
zir zyrh b ¦ draya دریا
واجهای میانواکهای d و g ایرانی باستان را نگه داشته است:
بلوچی پارتی فارسی میانه فارسی
¦ da ¦ o wwd  wy آنجا
d ¦ pa p'd p'y پا(ی)
s ¦ nigo § ngws § nywxs نیوشیدن
واج § J آغازین ایرانی باستان را نگهداشته است:
بلوچی پارتی فارسی میانه فارسی
an  j n § j zn- زدن
خوشة همخوانی rd ایرانی باستان را نگه داشته است:
بلوچی پارتی فارسی میانه فارسی
zird zyrd dyl دل
p(i)ti/bidi bdyg dwdyg دیگر/ دودیگر
بلوچی در موارد زیر با فارسی میانه مطابقت دارد و با
پارتی در تقابل است. واج Y ایرانی باستان آن در آغاز واژه
به § J بدل شده است:
بلوچی پارتی فارسی میانه فارسی
¦ ta i § j ywd wd § j جدا
واج S پدید آمده از r  ایرانی باستان را نگه داشته است:
بلوچی پارتی فارسی میانه فارسی
se hry se سه
pusag pwhr pusar پسر/ پور
as «آتش» (درتمام گویشها جز رخشانی از § c ¦ a برگرفته از آتش فارسی).
بلوچی در موارد زیر با بیشتر زبانهای ایرانی غربی فرق دارد: واجهای میانواکهای p  ، t  ، k ایرانی باستان و نیز § c و j را در پایان واژه نگهداشته است. مثال: p ¦ a «آب»، ta ¦ bu «بود»، k ¦ hu «خوی، عرق»، t ¦ bra «برادر»، § c ¦ ro «روز»، j ¦ dra «دراز». و نیز سایواجها F  ،  و x را نیز. برای مثال: kopag «شانه، دوش» (رجوع کنید به  در اوستایی kaofa- و در فارسی باستان kaufa- )، â ¦ n ¦ ka «چاه و چشمه» در پارتی و فارسی n ¦ xa و همچنین با اعمال قاعدة قلب patka «پخته» tka ¦ a «آمد» xta< ¦ gata-<*a ¦ a  .
بلوچی در برابر w ایرانی باستان خوشة همخوانی gwa- یا واجِ g- را به کار میبرد، و به جای xw- ایرانی باستان، w یا h- را، و به جای گروه m § s و n § s ایرانی باستان، mm و nn را، و به جای fra ایرانیباستان، خوشة a- § s را. مثال:
t ¦ gwa «باد» (در اوستایی ta- ¦ va )
st ¦ i g «بیست» (در اوستایی sati ¦ i v )
war- «خوردن» (در پارتی wxr و در فارسیمیانه xwr- )
wasp- «خوابیدن» (در فارسی میانه xwafs- )
d ¦ he «خوی و عرق» (از اوستایی a- s ac § x )
amm § c «چشم» (در اوستایی man- § as § c )
tunnag «تشنه» (در فارسیمیانه ـ ng § tys )
k § awas § s «فروختن» (در فارسیمیانه ـ § prwxs /فروخْشْ)
بعضی از این تغییرات صوتی در گویشهای دیگر نیز یافت شدهاند، از قبیل <w ) w ) g در گویش مرکزی خور (در دشت کویر) و در زبان پراچی و اورموری که از زبانهای ایرانی جنوب شرقی هستند (رجوع کنید به  ایرانیکا ، ذیل «افغانستان. 5: زبانها» و «افغانستان. 7: پراچی»). ترتیب زمانی این ابدال با وامواژة gwahr «سرد» از صورت vahor در خِترانی و § gwac «گوساله» از صورت vachi سندی پدیدار میشود و نشان میدهد که در بلوچی به هنگام اولین برخورد با این زبانهای هندی این w وجود داشته است. ابدال w<xw نیز در گورانی (مثال war خوردن) و ابدال m>hm § s در اورموری ( im § c «چشم» و نیز در بشکردی ehm § c «چشم» یافت شده است. § is § s بلوچی به معنی «ول ورها» با § os § s بشکردی مطابقت دارد، که در بسیاری از دیگر زبانهای ایرانی به صورت a- § s i sp (در فارسی شپش) دیده میشود.
ب)  سازهشناسی . بلوچی مثل بسیاری از زبانهای ایرانی غربی (جز کردی، زازا، تاتی، سنگسری) انواع مشخصات فراموش شدة ایرانی باستان را داراست. در بلوچی شناسة مشترک حالت غیر صریح جمع نامها n ¦ -a است که از مختصات زبانهای ایرانی غربی است، نیز پسوند اصلی اسم جمع -gal در حال حاضر مانند پسوند جمع بهکار میرود (که در بلوچی کوهستانی شرقی بسیار رایج است). در کردی، گویشهای فارس و چند گویش مرکزی نیز یافت میشود.
ستاک قدیمی متمایز میان حالت صریح و غیرصریح (اوستایی az m در حالت اضافی mana ) در ضمیر اول شخص در بلوچی مانند فارسی و بسیاری از زبانهای ایرانی غربی، جز کردی و زازا، از بین رفته است.
شناسههای مضارع فعل بلوچی، مانند پارتی است که در ایرانی باستان به صورت -aya- (رجوع کنید به  اول شخص مفرد؛ -in (در بعضی از گویشها -an ، برگرفته از وجه التزامی قدیم) است؛ سوم شخص با t ¦ i -  ، مانند n ¦ i § gus  ، it § gus  ، میگویم، میگوید. بعضی ستاکهای مختوم به n- صورتهای کوتاه شده پیدا کردهاند، مثال: kant «میکند»، zant «میداند»، t â ¦ n ¦ wa «میخواند» (برای صورتهای کوتاه شده رجوع کنید به  گرشویچ، ص 161ـ174). برعکس، زبان فارسی از ایرانیباستان -a- و -aya- صورتهای مخلوط و آمیخته دارد (رجوع کنید به  هنینگ، ص 232؛ گیلن، ص 112). علائم مصدر به صورت -ak<-ag در بعضی از زبانهای ایرانی شرقی و از آن جمله در پراچی و اورموری. هر جا در گویش رخشانی -tin دیده میشود احتمالاً از صورت فارسی وام گرفته شده است. پیشوند زمان مضارع افعال دیرنده در همة گویشها (حتی در بشکردی و لارستانی) -a است، امّا این پیشوند بیشتر اوقات فاقدارزش است. پیشوند de- در رخشانی به طور پراکنده شنیده میشود ) dede ) .
ج) نحو. اضافه که از مختصات ساختمان زبان فارسی و دیگر زبانهای ایرانی جنوبغربی و حتی کردی است در بلوچی کاربرد ندارد، مگر به گونة استثنایی و موردی (مثل بیشتر زبانهای ایرانینوین). در بعضی از انواع شعری و جملههای قالبیِ وام گرفته شده از فارسی، یکی از مختصات بسیاری از گویشهای بلوچی، بجز رخشانی، کاربرد ساختارهای مجهول از افعال ماضی متعدی است. رخشانی تنها گویشی است که ساختار معلوم را به کار گرفته است. رخشانی شمالی تنها گویشی است که منحصراً ساختار معلوم را به کار میبرد. رخشانی مرکزی و جنوبی (و همة دیگر گویشها) کلاً یا جزئاً ساختارهای مجهول را به کار میبرند.
د) واژگان. واژگان ایرانی بلوچی شامل تعدادی واژة ابتدایی و اولیة ایرانی شرقی است که نمونههای برگزیدة زیر از آن جمله است: nagan «نان»، در سغدی n g n  ، در پشتو on g na (ولی در فارسیمیانه n ف n و در فارسی «نان»). sagan «تپاله»، در پراچی خn g sa  ، در وخی sagin  ، در اورموری skan (در ختنی satana- ولی در پهلوی n ¦ sarge و در فارسی سرگین). ¤ gwand «کوتاه»، در ختنی vanda- «کوچک»، در پراچی anخkخ g  ؛ gud «رخت، لباس» رجوع کنید به  پراچی un g ¦ a «لباس پوشیدن»، در پشتو und g ¦ a (اما در فارسیمیانه مانوی - § pymwc  ، در پارتی مانوی § pdmwc  ، در فارسی § pos «پوشیدن»)؛ gar «صخره»، در وخی و پشتو ar g  ، در اورموری ¦ i gr «کوه»؛ hg ¦ za «پسر»، در پراچی a g za  ، در سغدی k فف z (اما در پارتی و فارسیمیانه zhg (رجوع کنید به  فارسی میانه pws  ، pwsr و در فارسی پسر)؛ arr § s «خوب»، در سغدی yr § s  ، در پشتو   § s  ، در اورموری irr § s  ، در ختنی جra ¨ s ¨ s (اما در فارسیمیانه و فارسی b ¦ xu ). از جهات دیگر واژگان بلوچی از نوع ایرانی جنوبغربی است: d ¦ mu «موی سر»، bard «بیل»، aq § c ¦ so «سوزش» § c ¦ ro «روز»، dag ¦ o § s «شستشو».
منابع:
Encyclopaedia Iranica , s.v. "Afghanistan. V: Languages" (by Ch. M. Kieffer), "Afghanistan. VII: Para ¦ c ¦ â §   " (by G. Morgenstierne); Itya Gershevitch, "The crushing of the third singular present", W. B. Henning memorial volume , ed. M. Boyce and I. Gershevitch, London 1970; Ghilain, Essai sur la langue parthe , Louvain 1939; Henning, "Das Verbum des Mittelpersischen der Turfanfragmente", ZII , 9(1933); D. N. Mackenzie, "Origins of Kurdish", TPS (1961; دربارة لهجهشناسی زبانهای ایرانی غربی ).
برای صورت کامل منابع رجوع کنید به  ایرانیکا ، ذیل «بلوچستان. 3: زبان و ادبیات بلوچی».
/ الفنبین ، تلخیص از ( ایرانیکا ) /
2) پراکندگی جغرافیایی. بلوچی زبان اصلی منطقهای است که از واحة مرو (ماری) در ترکمنستان به سوی جنوب تا خلیجفارس، و از سیستان در ایران به سوی شرق در امتداد درة هیرمند در افغانستان و سرتاسر مکران پاکستان به سمت شرق تقریباً تا رود سند، از جمله شهر کراچی در جنوب، با پیش آمدگی وسیع و رو به گسترشی در تپههای شرق و شمال شرقی کویته گسترده است. در امارات متحدة عربی و کویت نیز جماعات کثیری بلوچی زبان وجود دارد.
از منطقة مرو تا حدود صد کیلومتری جنوب بیرجند، معدودی گروههای بلوچی زبان پراکندهاند. از حدود ْ32 عرض شمالی زبان بلوچی زبان اصلی محل میشود، و به سمت غرب تا حدود ْ59 طول شرقی و به سمت جنوب در استان سیستان و بلوچستان تا خلیجفارس ادامه مییابد.
بلوچی در افغانستان، زبان رسمی ایالت نیمروز است. جوامع بلوچی زبانی نیز در سرتاسر بخش غربی کشور تا مرز ترکمنستان یافت میشوند، ولی بلوچی فقط از چخانسور به سمت جنوب، زبان محلی اصلی به شمار میآید، از زَرَنج، مرکز ایالت، میگذرد و در امتداد درة هیرمند تا حدود ْ64 طول شرقی به سمت شرق و در سمت جنوب رودخانه تا مرز پاکستان در چاغی ادامه مییابد (گفتنی است که در منطقة هیرمند وسطی،
 
زبان برهویی نیز از موقعیتی همانند برخوردار است، و بسیاری از اهالی دو زبانهاند). بلوچی زبان عمدة سراسر مکران پاکستان است که در شرق تا خطی شمالی ـ جنوبی که از نوشکی (حدود ْ66 طول شرقی) میگذرد ادامه دارد، و این نقطة التقای آن با زبان برهویی است. زبان برهویی به سمت شمالغربی و جنوب نوشکی در پاکستان و قسمت اعظم منطقة سراوان و جهلاوان و به سمت جنوب تا لسبلا گسترده است، و بدین ترتیب گروه کثیری از بلوچیزبانان تپههای شرق و شمال شرقی کویته (سرزمین مریها و بوگطیها) را از دیگر همزبانان خود جدا میکند (رجوع کنید به  «گویشها» در ادامة مقاله). این سرزمین در شمال تا درة اسماعیلخان (حدود ْ36 عرض شمالی) امتداد دارد.
قسمت اعظم بلوچی زبانان را عشایر بلوچ تشکیل میدهند، و تنها گروه غیر بلوچی که به این زبان تکّلم میکنند عشایر برهویی هستند؛ وجهة بلوچی اندکی بیشتر است. تا ایام اخیر بلوچی در هیچیک از چهار کشوری که به آن تکلم میشود، رسمی نشده بود، در نتیجه بسیاری از بلوچیزبانان دو یا سه زبانهاند. ولی در 1357 ش در افغانستان بلوچی را به عنوان «زبان ملی» به رسمّیت شناختند. زبان نوشتاری بلوچی، دارای تاریخی کوتاه است: سه نسخة خطی موجود در موزة بریتانیا (رجوع کنید به  الفنبین، 1960؛ همو، 1983) در نیمة اول قرن سیزدهم نوشته شده و قدیمترین آثاری است که به این زبان ـ به صورتی که امروزه میشناسیم ـ نوشته شده و تاریخ نگارش آنها قابل تعیین است (گزارشهایی دربارة نسخههای خطی متعلق به قرن سیزدهم از کلات، در پاکستان در دست است که شاید در دربار خان کلات نوشته شده باشد).
اگر چه در برخی از کشورهای خاورمیانه و هند مطالبی در سطحی محدود به چاپ رسیده است، گسترش ادبیات مکتوب در حدود 1329 ش/ 1950 به صورتی جدی در پاکستان آغاز شد (رجوع کنید به  ادامة مقاله). در زمان حاضر فقط در پاکستان به زبان بلوچی انتشارات وجود دارد. در 1357 ش در ایران و کابل نیز چاپ مطالب به زبان بلوچی به مقدار اندک آغاز شد.
بهسبب فقدان سرشماری مناسب، تهیة برآورد دقیق از عدة بلوچیزبانان کار آسانی نیست. در ناحیهای که عمدتاً به بلوچی تکلم میشود سه زبان غیربلوچی نیز وجود دارد که عبارت است از برهویی و دو زبان هندو آریاییِ جَطگال که جَطّها ] جتها [ یا مهاجرانی از سند که در دشتیاری (گوشهای در انتهای جنوب شرقی مکران ایران) ساکناند به آن تکلم میکنند، و کهترنی که بلوچهای منتهاالیه شرقی ناحیة بلوچستان، شرق درة غازیخان، به آن سخن میگویند.
3)  گویشها. شش گویش عمده را میتوان تمیز داد که از نظر آواشناسی و صرف و نحو و واژگان با هم متفاوتاند. از این شش گویش، رَخشانی گستردهتر است و به سه گونة محلی تقسیم میشود. پنج گویش دیگر کم و بیش به هم شباهت دارند. نخستین بررسی جامع درباره کلیة گویشهای بلوچی را الفنبین در کتاب خود با عنوان > زبان بلوچی < (1966) انجام داده، که با اطلاعات بیشتری که امروزه در دست است نیاز به تصحیح دارد، لاشاری را باید به عنوان نام گویش به لُطونی ترجیح داد.
توجه به این نکته مهم است که بلوچی زبانی است که در آن تغییر چندانی رخ نداده، و گویشهای آن، به رغم وسعت ناحیهای که در آن تکلم میشود، بسیار به هم شبیهاند، بلوچیزبانان تمام نواحی، بجز بلوچهای ساکن تپههای شرقی به آسانی سخنان یکدیگر را درک میکنند. گویشها از شمال به جنوب کمابیش عبارت است از:
الف) رخشانی ، از مرو در ترکمنستان به سمت جنوب در ایران و افغانستان در سرتاسر سیستان تا حدود ْ28 عرض شمالی، به طرف جنوب خاش (بلوچی: هواش)، و به سمت غرب این نواحی تا جایی که به بلوچی تکلم میکنند. این گویش دارای سه گونة محلی است: کلاتی، در پاکستان، از لسبلا تا تقریباً جنوب کویته؛ پنجگوری، در مکران پاکستان؛ و سرحدی، که بمراتب در وسیعترین ناحیه به آن تکلم میشود، از جمله در چاغی پاکستان که از نوشکی در شرق، به سمت غرب در امتداد مرز ایران تا جایی که به بلوچی تکلم میشود، یعنی حدود ْ59 طول شرقی، به سمت جنوب تا تقریباً ْ28 عرض شمالی که در خاران پاکستان به پنجگوری و در شمال ایرانشهر ایران به سراوانی میرسد، در جهت شمال شامل تمام بخشهایی از افغانستان میشود که به بلوچی سخن میگویند، در امتداد رود هیرمند از حدود ْ64 طول شرقی به سمت غرب تا چخانسور و داخل ایران در سراسر بخشهای سیستان که به بلوچی تکلم میکنند، و از آنجا به سمت شمال در افغانستان و ایران تا مرو در ترکمنستان. سرحدی گویش اصلی برنامههای رادیویی کویته و کابل است.
ب) سراوانی ، گویشی که در ایران وجهة فراوان دارد و کانون آن روستای سراوان است که تقریباً در فاصلة 150 کیلومتری جنوب شرقی خاش قرار دارد. سراوانی که گویش اصلی برنامههای بلوچی رادیو زاهدان است، از گَشت (بلوچی: گُوشت) شصت کیلومتری شمال خاش تا کوهک (بلوچی: کووَگ) در مرز ایران و پاکستان گسترده است. این گویش در خاک پاکستان نیز ادامه مییابد، ولی قلمرو اصلی آن در ایران است. در سمت جنوب تقریباً تا راسْک، و از آنجا به سوی شمال تا حدود سی کیلومتری شمال ایرانشهر بیشتر روستاها را در برمیگیرد. هر دو شهر بمپور و ایرانشهر، در ناحیة گویش سراوانی قرار دارند، گو اینکه در ایرانشهر، سرحدی هم به همان اندازه رواج دارد.
ج) لاشاری ، گویشی است که مرکز آن در روستای لاشار، حدود 120 کیلومتری جنوب ایرانشهر از طریق جاده، قرار دارد. این گویش عناصر جدید را بهسختی میپذیرد. حدود آن از اِسپَکَه در شمال شروع میشود و در جنوب از پیپ میگذرد و در شرق تقریباً تا نیکشهر و قصرقند، و در غرب به فَنّوچ (بلوچی: پَنّوچ) میرسد که ملتقای آن با فارسی و بشکردی است.
د) کچی ، در درة کچ واقع در جنوب رشته کوههای مکران مرکزی در پاکستان رواج دارد. این گویش، از هیروک به سمت غرب تا تُمپ (جز روستای مَند)، و در روستاهای واقع در شمال رود گِیش، گسترده است.
ه  ) گویشهای ساحلی ، که از بیابان، دشتی در نزدیکی میناب (رجوع کنید به  بیابان * (1))، در ایران در امتداد ساحل به سوی شرق تا چابهار، در جهت شمال تا نیکشهر و قصرقند و هُودر؛ در پاکستان شامل مَند و دَشت و باریکة ساحلی از مرز ایران به سمت شرق، شامل گوادر و پَسنی و اُرماره، بدانها سخن گفته میشود؛ در کراچی بیش از هفتصد هزار تن بلوچی زبان سکونت دارند، ولی هیچیک از گویشهای آنها بر دیگران غالب نیست.
و) گویش بلوچی تپههای شرقی ، که به تقریب منحصراً در تپههای عشایرنشین شرق کویته و عمدتاً در ایلهای مری و بوگطی به آن تکلم میکنند، از شمال جیکوبآباد در مرز سند علیا به سوی شمال تا درة غازیخان و از سیبی در غرب تقریباً تا رود سند در شرق ادامه دارد. اگرچه زبانهای دیگری نیز در این ناحیه وجود دارد ولی تقریباً تمام ساکنان آن بلوچیزباناند. شاخههایی از زبان بلوچی به سوی شمال در حرکتاند که عمدتاً جایگزین پشتو میشوند، و در حال حاضر زبان بلوچی بر ناحیه میان درة غازیخان و درة اسماعیلخان تسلّط دارد. به سبب اینکه این گویش در قلمرو سابق انگلیس قرار گرفته (مکران پاکستان در مملکت کلات
واقع بود)، سهم عمدهای در شرحهای نخستینی که دربارة زبان بلوچی انتشار یافته داشته است که با اهمیت واقعی آن تناسب ندارد.
4) آثار مکتوب. قدیمترین نوشته به زبان بلوچی نسخهای خطی است که در موزة بریتانیا حفظ میشود و متعلق به اوایل قرن سیزدهم است (رجوع کنید به  الفنبین، 1961؛ همو، 1983). از آن پس، رشد ادبی چندانی در این زبان به چشم نمیخورد، تا اینکه در دهة 1310 ش چند تن، به رهبری محمد حسین «عنقا»، مدت کوتاهی به نشر هفتهنامة بولان به زبان بلوچی پرداختند. پس از تشکیل کشور پاکستان در 1ش/1947، به منظور تشویق امر چاپ به زبان بلوچی، فرهنگستانهایی نخست در 1335 ش در کراچی و سپس در 1338 ش در کویته تأسیس شد. فرهنگستان کراچی در اواخر دهة 1330 ش تعطیل شد، ولی فرهنگستان بلوچی در کویته هنوز (1366 ش/1987) باقی است. با اینهمه، مساعی این علاقهمندان در خارج از پاکستان با استقبال چندانی روبرو نشد، و فقط در 1357 ش مجلهای به زبان بلوچی به نام سوب (پیروزی) در کابل و روزنامهای در ایران، که مدت کوتاهی منتشر شد، پدیدار گردید. مرکز فرهنگی بلوچ هنوز در کویته دایر است.



http://www.encyclopaediaislamica.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد