پهره..وبلاگ فرهنگی هنری وادبی بلوچستان

گلچین اخبار بلوچستان . آخرین خبرها و مقالات

پهره..وبلاگ فرهنگی هنری وادبی بلوچستان

گلچین اخبار بلوچستان . آخرین خبرها و مقالات

ادبیات داستانی قوم بلوچ

 

 

ادبیات داستانی قوم بلوچ
به نقل ار اشر ف سربازی
 شخصی بنام نیار خوس یکی از مورخین انگلیسی مینویسد که       
 ادبیات داستانی قوم بلوچ علیرغم نداشتن مطالب مکتوب سینه به سینه نقل شده  است و
قوم بلوچ همواره در نگه داشتن اسطوره های قومی و فرهنگی کوشا بوده و نسبت به ترویج ادبیات داستانی- حماسی ،عشقی، ادبیات کودکان از پای ننشسته است. غنای ادبیات بلوچ در اشعار حماسی نیز جایگاه ویژه ای دارد. داستانهای عاشقانه شی مرید و هانی - عزت و میروک - له له و گراناز - ماهک و جانل ار اینگونه اند

گراناز از شیر زنان بلوچ از طایفه رند در پی نزاع طایفه خود با طایفه آسکانی که اصالتاً بلوچ نواحی شرق بلوچستان بوده اند توسط پدرش جییند که ریش سفید قوم بوده به طایفه مقابل طبق رسومات قوم بلوچ در صلح و اشتی پس از درگیریهای قومی که منجر به قتل میشده برای پرداخت خون بها یک زن به عقد ونکاح یک مرد از بستگان مقتول در می اوردند که گراناز بعنوان عروس بدین منظور پیشکش میشود تا جنگ طایفه ای پایان پذیرد غافل از اینکه گراناز دلباخته فردی به نام لـَلّا از طایفه باشنده بوده است. همین امر باعث میشود که للا شخصاً وارد مذاکره شود اما در نهایت مذاکره به جایی نمیرسد و در یک جنگ نابرابر للا با طایفه آسکانی در می افتد و گراناز نیز با تعدادی از قوم خود به همراه او میرود. عاقبت جنگ به نفع قوم رند خاتمه می یابد و جییند طی مراسمی للا و گراناز را به عقد هم در می آورد

گراناز در اصل گران + ناز بوده است . معنی لغوی گران یعنی سنگین(مخالف سبک) مخالف ارزان، ناز
ک (کرشمه). گراناز به معنی فردی که ناز او ارزان نیست

نقل از ماهنامه فرهنگ، سال 1346

انتشارات فرهنگ و هنر

نوشته اشرف سربازی

نظرات 1 + ارسال نظر
Mir Askani Baluch چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:51 ب.ظ http://meiraskanibaloch.blogspot.com

جیند که پدر حمل هوت بوده که با چاکر کولوای درگیر می شود.

و رند با طوایف آسکانی این چنین جنگ تاریخی نداشته است بعد از چاکر وگوهرام و دیگر هیچ کدام درگیری مابین این دو طایفه نبوده است که بنفع رند تمام باشد و گراناز را به حاطر صلح بعقد در آورند.

البته : این رسومات بلوچ بوده واست ولی این حکایت غیر صحیح است است.

یکی باسم شهناز از طوایف آسکانی بوده است که بعد از جنگ های حرفه ای کشتن سران این طایفه با همکاری حاکم ها به خاطر این زن شیرزال بلوچ که توسط مادرش بعقد دینارزهی یعنی رند در آورده شد.

چون قبلا پیشنهاد این قبیله برای شهناز آسکانی رد شده بود که آسکانی ها طوایف رند را بی اعتبار و بی وفا شمار کرده بودند

اما حکایت اصلی این موضوع توان از سران روستاهای هونگ و مورتان دریافت شود نه از خود شهرستان سرباز.





برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد